فروشگاه آنلاین بازجست(فایل word)

وسواس کندن مو

وسواس کندن مو

برای دانلود اطلاعات کامل درباره اختلال موکنی یا وسواس موکندن بر روی لینک زیر کلیک کنید

وسواس کندن مو: واژه تریکوتیلومانیا از واژهی لاتین و یونانی ” تریک” به معنای مو، “تيلو” به معنای کندن و “مانيا” به معنای یک نوع رفتار جبری و وسواس گونه گرفته شده است و اختلال کندن مو، اولین بار در سال ۱۸۸۹ توسط فرانسو هالوپو[1]، متخصص پوست فرانسوی شناسایی شد. اختلال وسواس کندن مو، اختلالی مزمن است که مشخصای آن کندن مکرر مو است که سبب از دست دادن مو می شود و این کاهش موها معمولا برای دیگران محسوس است، اگر چه همیشه این طور نیست. این اختلال را دست کم از قرن دوازدهم شناخته اند.

تا چندی پیش، نظریه رایج این بود که اختلال وسواس کندن مو باید به عنوان یک اختلال کنترل تکانه طبقه بندی شود، زیرا بیشتر افراد مبتلا به اختلال وسواس کندن مو، گزارش می دهند که قبل از انجام عمل کندن مو، تنش و ناراحتی را احساس می کنند که پس از کندن موها از بین می رود. در واقع، این بیماران عمل کندن مو را به صورت تکانهای انجام می دهند. اما در طبقه بندی جدید راهنمای تشخیصی و آماری اختلال های روانی، ویراست پنجم (DSM V)، اختلال کندن مو، به عنوان زنی مجموعه اختلال های مربوط به وسواس فکری- عملی قرار گرفته است و با عنوان اختلال وسواس کندن مو مطرح شده است، چراکه حدود یک چهارم (۲۳٪) افراد مبتلا به این اختلال، احساس تنش قبل از کندن مو و احساس راحتی پس از آن را گزارش نمی دهند. همچنین، بین اختلال وسواس کندن مو و اختلال وسواس فکری عملی[2](OCD)، شباهت نزدیکی وجود دارد. به عنوان مثال، در هر دو اختلال، اعمال و افکار تکراری و غیر قابل کنترل، که همراه با آیین و تشریفات خاصی انجام می شود وجود دارد و افکار تکرار شونده در مورد موها مانند عدم تقارن محل رویش مو، تغییر رنگ مو و اعمال تکراری و آیین های رفتاری مانند لمس کردن یا کشیدن مو، به دهان بردن مو، پیچیدن مو در اطراف انگشت). علاوه بر این، شیوع اختلال وسواس فکری عملی در افراد مبتلا به اختلال وسواس کندن مو، 4/13- ۱۶ درصد بالاتر از شیوع آن در جمعیت عمومی (3/0-2/3 درصد) گزارش شده است.

موکنی برای اولین بار به وسیله هالوپیا (۱۹۸۹) توصیف شد. هالو پیا وسواس موکنی را یک اختلال روانپزشکی می دانست که به وسیله میل غیر قابل کنترل به موکنی مشخص می شود. اختلال مو کنی در DSM-IV-TRDSM-III -R(1987) به عنوان اختلال کنترل تکانه طبقه بندی شده بود؛ اما امروزه در 5-DSM اختلال موکنی نامیده شده است و از طبقه بندی اختلالات کنترل تکانه که در جای دیگر طبقه بندی نشده است در DSM -IV- TR به وسواس فکری عملی و اختلالات مربوط در 5-DSM منتقل شده است انجمن روان پزشکی امریکا، ۱۳۸۳). در این طبقه اختلالاتی قرار می گیرند که رفتارهای اجباری ویژگی مشترک آنها است. نتایج پژوهش ربیعی و همکاران نشان داد که اختلال وسواس احتکار، اختلال بدشکلی بدن، وسواس موکنی و پوست کنی بیشترین ارتباط را با اختلال وسواسی – اجباری دارند و همچنین نتایج مطالعه آنها با استفاده از مدل معادلات ساختاری نشان داد که این اختلالات در یک دسته طبقه بندی می شوند، این اختلالات از لحاظ مکانیسم های پدیدار شناسی و خصیصه هایی مثل سن شروع، سیر بالینی، سبب شناسی، عوامل خانوادگی و پاسخ به درمان های رفتاری و دارویی با اختلال وسواسی – اجباری ارتباط دارند. در TR-DSM- IV اختلال موکنی، رفتار تکراری کشیدن مو همراه با تنش فزاینده قبل از کشیدن و یا رضایت در طول و یا بعد از کشیدن همراه با از دست دادن قابل توجه مو تعریف می شود ولی اعضای گروه 5-DSM مطرح کردند که شواهد کافی در خصوص حمایت از معیار تشخیصی تنش قبل از عمل و رضایت پس از آن وجود ندارد لذا ملاک B و C در 5-DSM که شامل رضایت حاصل از کندن و تنش قبل از عمل بود حذف گردید و ملاک B در 5-DSM فقط شامل تلاش مداوم برای کاهش یا توقف عمل است. دیگر پیشنهادهای این گروه حذف واژه قابل توجه از ملاک تشخیصی A (کشیدن مکرر مو همراه با از دست دادن قابل توجه مو) بود چراکه افراد مبتلا ممکن است به شکل گسترده اقدام به موکنی از قسمت های مختلف سر خود بکنند که در نتیجه از دست دادن مو آشکار نباشد. در DSM-III- R ترکوتیلومانیا به عنوان اختلال کنترل تکانه در نظر گرفته می شد ولی اگر کشیدن مو رفتار قالبی و ریتمیک بود و با تنش و رضایت پس از آن همراه نبود کشیدن مو به عنوان اختلال عادتی یا کلیشهای طبقه بندی می شد.

ملاک های تشخیصی 

ویژگی اصلی اختلال وسواس کندن مو، کندن مکرر موی خویشتن است. کندن موهای سر، صورت و گاهی هم بدن، طاسی سر و یا از دست دادن موهای ابرو، مژه و دیگر قسمت های بدن ، به دهان گذاشتن و فشردن موهای کنده شده، بلعیدن و بازی با موهای کنده شده و مالیدن آنها به گونه ها و لب ها از جمله علائم و نشانه های اختلال وسواس کندن مو محسوب می شوند. علاوه بر کندن مو، ممکن است رفتارهای خود آسیبی دیگری نیز در این بیماران مشاهده شود. کاپلان، سادوک و روئیز، کوبیدن سر، جویدن ناخن، خراشیدن یا کندن پوست، گاز گرفتن و دیگر اعمال خودزنی را در این بیماران ذکر می کنند. 

فرد مبتلا به اختلال وسواس کندن مو ممکن است بین یک تا سه ساعت در روز به کندن مو بپردازد. بیماران پس از کندن مو، رفتارهای مختلفی مانند بازی با موی کنده شده، گلوله کردن آن، پیچیدن آن دور انگشت، قرار دادن آن در دهان و خوردن مو) نشان می دهند. عده ای دیگر موی کنده شده را بلافاصله دور می اندازند و شروع به کندن موی دیگر می کنند.

کندن مو اغلب در خلوت صورت می گیرد و افراد سعی می کنند آن را از دیگران پنهان کنند. بیماران معمولا زمانی که مشغول مطالعه، تماشای تلویزیون، صحبت کردن با تلفن، حمام و دستشویی هستند به این کار مبادرت می کنند. رانندگی نیز یکی از موقعیت هایی است که برخی بیماران ممکن است در این موقعیت به کندن مو اقدام کنند، به ویژه زمانی که در ترافیک هستند. حالت های بدنی مانند تکیه دادن دست به سر، شانه زدن و آرایش موها نیز ممکن است از جمله موقعیت هایی باشد که فرد را به انجام کندن مو ترغیب می کند.

جدول ۱. ملاک های تشخیصی اختلال وسواس کندن مو طبق 5-DSM 

ملاک های تشخیصی A کندن مو مکرر که به بی مویی منجر می شود. B اقدامات مکرر برای کاهش دادن یا متوقف کردن کندن مو  C کندن مو موجب ناراحتی یا اختلال  قابل ملاحظه بالینی در عملکرد اجتماعی، شغلی، یا زمینه های مهم دیگر عملکرد می شود. D کندن مو یا بی مویی ناشی از بیماری های جسمانی دیگر نیست (مانند بیماری پوستی) F کندن مو با نشانه های اختلال روانی دیگر مانند اقداماتی برای بهبود بخشیدن به نقص اختلال بدشکلی بدن) بهتر توجیه نمی شود   

A موکنی مکرر که به بی مویی منجر می شود

B اقدامات مکرر برای کاهش دادن یا متوقف کردن موکنی 

C موکنی موجب ناراحتی یا اختلال قابل ملاحظه بالینی در عملکرد اجتماعی، شغلی یا زمینه های مهم دیگر عملکرد می شود. 

D موکنی یا بی مویی ناشی از بیماری جسمانی دیگر نیست (مثل بیماری پوستی) 

E موکنی با نشانه های اختلال روانی دیگر (مثل اقداماتی برای بهبود بخشیدن به نقص یا عیب خیالی در ظاهر، در اختلال بدشکلی بدن) بهتر توجیه نمی شود.

ویژگی اصلی اختلال موکنی، کندن موی مکرر خویشتن است (ملاک A) موکنی می تواند در هر ناحیه بدن که مو رشد می کند روی دهد، رایج ترین نواحی کاسه سر، ابروها و پلک ها هستند در حالی که نواحی کمتر متداول زیر بغل، صورت، ناحیه شرمگاهی و اطراف مقعد است. نواحی موکنی ممکن است با گذشت زمان تغییر کند. 

مو کنی ممکن است به صورت دوره های کوتاه روی دهد که در طول روز و یا در طول دوره های نه چندان مکرر اما مداوم پراکنده شده باشند به طوری که به مدت چند ساعت ادامه یابند و یا اینکه موکنی ممکن است به مدت چند ماه و یا چند سال دوام داشته باشد. ملاک A ایجاب می کند که موکنی به بی مویی منجر شود اما افراد مبتلا به این اختلال ممکن است به صورت کاملا پخش شده موکنی کنند (موهای تکی را در تمام نواحی بکنند) طوری که بی مویی خود را پنهان یا استتار کنند (مثلا با استفاده از لوازم آرایشی، روسری یا کلاه گیس) افراد مبتلا به اختلال موکنی تلاش های مکرری برای کاهش دادن موکنی یا متوقف کردن آن انجام می دهند (ملاک B). مالک C اشاره دارد که موکنی ناراحتی یا اختلال قابل ملاحظه بالینی در عملکرد اجتماعی، شغلی یا زمینه های مهم دیگر عملکرد ایجاد می کند و امکان دارد که صدمه جبران ناپذیری بر رشد مو و کیفیت آن وارد شود. پیامدهای پزشکی نادر اختلال موکنی عبارت است از دیجیت پور پورا، جراحت عضلانی – اسکلتی، آسیب دندان (مثل دندان های کرم خورده یا شکسته ناشی از جویدن مو و بلعیدن مو که ممکن است به توده های متراکم مو در معده همراه با کم خونی متعاقب آن، شکم درد، تهوع و استفراغ، انسداد روده و حتی عمل سوراخ کردن منجر شود.

تلاش اولیه جهت تجربی نمودن پدیده شناسی TTM و بنابر این ایجاد یک دیدگاه پدیده شناسی کامل توسط مانستتو و راجرز صورت گرفت. آنها ویژگی های گوناگون، ویژه و ناهمگون رفتاری TTM را در 42 بزرگسال زن مبتلا توصیف کردند. این یافته مؤلفه های دیگری در خصوص پدیدار شناسی TTM از جمله متغیرهای موقعیتی، عادت های حرکتی، حالات عاطفی، عناصر شناختی و تجارب حسی را روشن کرد که هریک نقش اساسی در الگوی تکراری کندن مو دارند

مو کنی ممکن است با دامنه ای از رفتارها یا تشریفات که مو را دربر می گیرند همراه باشد. بنابر این ممکن است فرد به دنبال نوع خاصی از مو برای کندن باشد (مثل موهایی با بافت یا رنگ خاص). ممکن است سعی کند مو را به شیوه خاصی بکند (مثلا طوری که ریشه مو سالم بیرون بیاید) یا امکان دارد بعد از اینکه مو کنده شده آن را به صورت دیداری بررسی کند یا به شیوه لامسه ای یا دهانی دست کاری کند (مثل پیچاندن مو دور انگشتان، کشیدن تار مو بین دندان ها، گاز گرفتن مو و قطعه قطعه کردن آن، یا بلعیدن مو) امکان دارد که حالت های هیجانی مختلف نیز قبل از موکنی یا همراه آن باشند. شاید احساس اضطراب یا کسالت آن راه اندازی کند. ممکن است افزایش احساس تنش قبل از آن واقع شود یا امکان دارد وقتی مو کنده می شود به ارضا، لذت یا احساس تسکین منجر شود. موکنی معمولا در حضور دیگران به جز اعضای خانواده نزدیک روی نمی دهد برخی افراد تمایل دارند موی افراد دیگر را بکنند و ممکن است موهای حیوانات خانگی، عروسکها یا مواد الیافی دیگر را بکنند (مثل ژاکت یا فرش). اکثر افراد مبتلا به اختلال موکنی یک یا چند رفتار تکراری متمرکز بر بدن نیز دارند که پوست کنی، ناخن جویدن و لب جویدن از آن جمله هستند .

انواع کندن مو 

رفتار کندن مو درجات مختلفی از آگاهی هشیار را در بر دارد، به طوری که برخی افراد توجه متمرکزتری بر رفتار کندن مو خود دارند (با احساس تنش قبل از کندن مو و تسکین بعد از آن) و افراد دیگر رفتار خودکارتری را نشان می دهند. بر اساس میزان هشیاری بیمار نسبت به عمل کندن مو، اختلال وسواسی کندن مو می تواند در دو نوع بروز کند:

کندن مو اتوماتیک یا خودکار: این نوع کندن مو که بیشتر شبیه یک عادت رفتاری است و خارج از آگاهی قرد اتفاق می افتد، معمولا زمانی رخ می دهد که فرد فعالیت های کم تحرک انجام می دهد (مانند گوش دادن به رادیو، کار با کامپیوتر یا تماشای تلویزیون). در این نوع کندن مو ، آگاهی به رفتار کندن مو معمولا پس از انجام رفتار اتفاق می افتد. بررسی ها نشان می دهند در این نوع اختلال وسواس کندن مو، آموزش معکوس سازی عادت می تواند به طور معناداری باعث کاهش رفتار کندن مو شود.

کندن مو متمرکز[3]: این نوع کندن مو زمانی اتفاق می افتد که فرد آگاهانه و در پاسخ به میل، احساس تنش یا حالت های هیجانی منفی (مانند خشم و تنیدگی)، رفتار کندن مو را انجام می دهد. پژوهش ها نشان داده اند که کندن مو متمرکز، نشانه ای از کوشش فرد برای کاهش سطوح هیجانات منفی و تنظیم تجربیات خصوصی آزاردهنده است. در این نوع اختلال وسواس کندن مو، مداخام های شناختی مؤثر تر هستند.

پژوهش ها نشان می دهند که بیماران مبتلا به اختلال وسواس کندن مو که با توجه و آگاهانه به کندن مو اقدام می کنند، شبیه بیماران مبتلا به اختلال وسواس فکری- عملی هستند و مانند آنها به داروهایی که برای وسواس های فکری تجویز می شوند، پاسخ مثبت می دهند. اما تفاوت گذاشتن میان بیمارانی که آگاهانه رفتار کندن مو را انجام میدهند و بیمارانی که ناآگاهانه این کار را انجام می دهند، همواره کار آسانی نیست. اغلب بیماران از کندن موی ناآگاهانه که با کندن چند تار مو شروع می شود، به سمت کندن موی آگاهانه هدایت می شوند، زیرا کندن چند تار مو به صورت ناآگاهانه، به تقویت تکانه های کندن مو منتهی می شود و پس از آن، بیماران آگاهانه به کندن مو می پردازند.

در بیشتر افراد مبتلا به اختلال وسواس کندن مو، ترکیب این دو نوع کندن مو (خودکار و متمرکز) دیده می شود و نسبت این دو نوع کندن مو می تواند در طول زمان، در هر بیما ر نوسان داشته باشد. بررسی ها نشان داده اند که بین ۱۵ تا ۳۴ درصد افراد آگاهانه و ۵ تا ۴۷ درصد افراد ناآگاهانه به کندن مو اقدام می کنند.

شیوع و سیر اختلال وسواس کندن مو 

به دلیل همراهی اختلال وسواس کندن مو باشرم و مخفی کاری، ممکن است برآوردهای انجام شده در مورد شیوع این اختلال کمتر از حد واقعی باشد. مطابق با ویرایش پنجم راهنمای تشخیصی و آماری اختلال های روانی، شیوع ۱۲ ماهه برای اختلال وسواس کندن مو در بزرگسالان و نوجوانان ۱ تا ۲ درصد است و شیوع این اختلال در طول عمر ۶٪ برآورد شده است. بسیاری از مبتلایان به اختلال وسواس کندن مو زن هستند و نسبت ابتلاء زنان به مردان تقریبا ۱۰ به ۱ است در مطالعه ای آمده است. زمانی که تشخیص کندن مو به عنوان یک نشانه مطرح باشد، نه به عنوان یک اختلال، در این صورت میزان شیوع آن در مردان 5/1 و در زنان 4/3 درصد خواهد بود. تعداد مردان مبتلا ممکن است بالاتر باشد، زیرا مردان بیشتر از زنان کندن موی خود را مخفی نگه می دارند.

شیوع این اختلال در کودکان، حدود ۷ برابر بیشتر از بزرگسالان است. در بزرگسالان، اختلال وسواس کندن مو بیشتر در زنان مشاهده می شود اما در کودکان توزیع جنسیتی این اختلال یکسان است. 

سیر این اختلال به خوبی شناخته نشده است و هر دو نوع مزمن و عود کننده دیده شده است اما اگر بدون درمان رها شود، نشانه ها نوسان پیدا می کند و میزان بهبودی خود به خودی آن بسیار پایین است. اختلال وسواس کندن مو ممکن است به صورت تصادفی یا براثر یک رویداد تنیدگی زا، شروع شود، اما از آنجایی که رفتار کندن مو به کاهش اضطراب و تنیدگی می انجامد، به مرور تقویت می شود و تداوم می یابد. البته این تأثیر مثبت موقتی است، زیرا در درازمدت باعث احساس رنج، ناراحتی و حتی احساس گناه می شود. اضطراب شدید، به کندن موی بیشتر منتهی می شود. به این تری چرخهی بیمار گونه ای شکل می گیرد که می تواند تا پایان عمر ادامه داشته باشد. سن متوسط شروع کندن مو، اوایل نوجوانی و اکثرا قبل از ۱۷ سالگی است، ولی در سنین بسیار بالاتر نیز ممکن است شروع شود. شروع زودهنگام (قبل از ۶ سالگی)، معمولا با بهبود سریع تر همراه است و اغلب نیازی به درمان نیست و به راه کارهای رفتاری و حمایتی پاسخ می دهد. شروع دیرهنگام (پس از ۱۳ سالگی) با مزمن شدن همراه است و پیش آگهی ضعیف تری دارد.

TTM یک اختلال نادر در نظر گرفته شده است، در کل جمعیت، برآورد شیوع ۱۲ ماهه برای اختلال موکنی در بزرگسالان و نوجوانان ۱ تا ۲ درصد است. زنان بیشتر از مردان به این اختلال مبتلا می شوند که نسبت آن تقریبا ۱۰ به ۱ است. تعداد کمی از افراد بدون برگشت بعدی ظرف چند سال پس از شروع بهبود می یابند. نشانه ها در زنان با همراهی تغییرات هورمونی بدتر می شوند.

TTM می تواند در هر سنی آغاز شود ولی اغلب بین سن ۱۱ و ۱۳ سال اتفاق می افتد. TTM یک اختلال دو قله ای است، محققان با بررسی تفاوت های پدیدار شناسی بین TTM زودهنگام و دیر هنگام دریافتند نوع دیرهنگام (نوجوانی با علائم شدیدتر، پایداری درمان بیشتر و همبودی بالاتر با سایر اختلالات مشخص می گردد در مقابل در نوع زودهنگام (نوزادی) وضعیت علائم ملایم است و بدون درمان خود به خود از بین می رود. دوره TTM از فردی به فرد دیگر فرق می کند.

علت اختلال موکنی

 علت این بیماری ناشناخته است، اما مانند بسیاری از اختلال های پیچیده، عوامل زیادی در بروز و نگهداری این اختلال نقش دارند. این عوامل عبارت اند از ترکیبی از عوامل ژنتیکی، محیطی و نابهنجاری در برخی انتقال دهنده های شیمیایی مغز (مانند سروتونین و دوپامین)، به علاود، فقدان مهارت های مقابله ای یا ضعف آن نیز می تواند فرد را در صورت مواجهه با عوامل تنیدگی زا، نسبت به این اختلال آسیب پذیر کند. به طور کلی عوامل مؤثر در بروز و نگهداری اختلال وسواس کندن مو را می توان به دو دسته ی عوامل زیست شناختی و عوامل روان شناختی تقسیم کرد.

پیامدهای اختلال وسواس کندن مو 

رفتار کندن مو پیامدهای زیان باری به بار می آورد و باعث بروز مشکلات جسمانی، اجتماعی و هیجانی می شود. همراه با از دست دادن مو که به نوعی شرط ضروری تشخیص این اختلال است، اختلال وسواس کندن مو می تواند مشکلات جسمانی متنوعی را به وجود بیاورد. تقریبا ۴۸ – ۷۷٪ بیماران، موی کنده شده را داخل یا اطراف دهانشان قرار میدهند و ٪۵ – ۱۸% افراد آن را می بلعند، که گاهی باعث ایجاد تریکوبزوار می شود. ۳۰٪ بیماران مبتلا به اختلال وسواس کندن مو، دچار تریکوبزوار می شوند. پیامد تریکوبزوار می تواند ناتوانی در افزایش یا از دست دادن وزن بدن، کم خونی ناشی از فقر آهن، درد، استفراغ، تب، نفخ و بوی بد دهان باشد. در برخی موارد برای برداشتن تریکوبزوار ممکن است نیاز به جراحی باشد. سایر عوارض پزشکی می تواند شامل سوزش پوست سر، آسیب غده ای، رشد غیر عادی مو، آسیب های دندانی نظیر عارضه لثه، ساییدگی مینای دندان ناشی از به دهان بردن مو، پینه انگشت، فرسودگی ماهیچه و نشانگان مچ تونلی شده باشد .

وسواس کندن مو نه تنها منجر به بروز مشکلات جسمانی می شود بلکه باعث آسیب های جدی در کیفیت زندگی و افزایش میزان بروز اختلال های روان پزشکی می گردد .

علاوه بر صرف زمان برای کندن مو در طول روز، که گاهی به ساعت ها می رسد، اشتغال ذهنی نسبت به این موضوع و تجربه ی احساس گناه، شرم و خجالت از دیگران و تلاش برای پنهان نگه داشتن این موضوع، از مبتلایان به این اختلال انرژی زیادی می گیرد.

در ۷۰٪ از بیماران مبتلا به این اختلال، اختلال های روان پزشکی دیگری نیز تجربه می شود ، به طوری که ۳۵ تا ۵۵ درصد افراد مبتلا سابقه ی افسردگی، ۵۰ تا ۵۷ درصد سابقه ی اختلال های اضطرابی، ۲۲ تا ۳۵ درصد سابقه ی سوء مصرف مواد دارند و تقریبا ۲۰ درصد اختلال های خوردن را تجربه کرده اند.

بنابر این، کاهش میزان اضطراب و افسردگی در بیماران مبتلا به این اختلال، می تواند به عنوان اهداف درمانی مورد توجه قرار گیرد. 

درمان اختلال وسواس کندن مو 

همان طور که اشاره شد، اختلال وسواس کندن مو، اختلالی محرمانه است و منجر به رنج فرد مبتلا می شود. بسیاری از بیماران مبتلا به این اختلال، اطلاع از این نام ندارند و بسیاری دیگر که اطلاع دارند، درمانگرانی که از این نام اطلاع داشته باشند را نمی توانند پیدا کنند و به دلیل خجالت و میل به پنهان نگه داشتن مشکل خود، به دنبال درمان نمی روند.

تولین و همکاران ، بیان کردند که درمان اختلال وسواس کندن مو به این دلیل دشوار است که تحقیقات درباره ی درمان های اثربخش و میزان شیوع واقعی این اختلال ناشناخته است. درواقع ، پژوهش های علت شناسی، مراقبت و درمان این اختلال محدود است. روش های درمانی که در حال حاضر برای درمان اختلال وسواس کندن مو مورد استفاده قرار می گیند را می توان به دو دسته درمان های دارویی و غیر دارویی تقسیم کرد که به طور جداگانه به هر یک پرداخته می شود. 

درمان های دارویی 

هنوز داروی خاصی که به درمان نشانه های اختلال وسواس کندن مو اختصاص یابد، تائید نشده. درمان های دارویی که برای این اختلال مورداستفاده قرار می گیرند، شامل درمان های پزشکی برای پوست آسیب دیده بیماران و داروهای روان پزشکی برای کاهش نشانه های اختلال وسواس کندن مو است. استروئیدهای موضعی و هیدروکرایند از جمله داروهای پوستی هستند که برای ضایعات ناشی از کندن مو در این اختلال تجویز می شوند. 

در صورتی که بیماران به اضطراب دچار باشند، داروهای ضد اضطرابی از نوع آنتی هیستامینی تجویز می شود. داروهای ضد افسردگی تجویز شده، اغلب از نوع سروتونرژیک هستند، زیرا شواهد حاکی از اثربخشی خوب داروهایی است که چرخه ی تولید و تجزیهی سروتونین را تغییر می دهد . در صورتی که بیماران به داروهای سروتونرژیک پاسخ ندهند، تقویت با پیموزاید یا اور که مسدود کنندهی گیرنده های دوپامینی است، توصیه می شود.

پژوهش ها، اثربخشی مهار کننده های بازجذب سروتونین مانند کلومیپرامین ، دیسپر امین و فلوکستین ۲ را در کاهش نشانه های وسواس کندن مو نشان می دهند. گرچه در مورد اختلال وسواس کندن مو، به نظر نمی رسد این داروها تأثیر مستقیمی داشته باشند، اما از آنجایی که این داروها باعث بهبود مشکلات خلقی مانند افسردگی و اضطراب می شوند، می توانند در کاهش نشانه های کندن مو تأثیر مثبتی داشته باشند.

مطالعات در زمینه ی تأثير SSRIs در درمان اختلال وسواس کندن مو دارای محدودیت هایی از جمله نداشتن لیست انتظار و پیگیری بلندمدت هستند. همچنین، این پژوهش ها نتایج متناقضی را در بردارند که نیاز به انجام پژوهش های بیشتر در این زمینه را مطرح می کنند. 

درمان های غیر دارویی 

روان درمان گری پویشی، هیپنوتیزم و رفتار درمانی شناختی، از جمله درمان های غیر دارویی عمده در درمان اختلال وسواس کندن مو محسوب می شوند. در بین این سه نوع درمان، درمان شناختی رفتاری بیشترین بازده و کارایی را دارد و بیشتر روان شناسان در درمان بیماران مبتلا به اختلال وسواس کندن مو به این رویکرد گرایش دارند.

درمان های شناختی رفتاری که برای درمان اختلال وسواس کندن مو مورداستفاده قرار می گیرند شامل: رفتار درمانی، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و رفتار درمانی دیالکتیکی[4] است که در سال های اخیر، رفتار درمانی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، بیشترین توجه را به خود جلب نموده اند

رفتار درمانی 

بررسی پیشینه پژوهشی در مورد اثربخشی رفتار درمانی، نشان دهنده ی اثربخشی مطلوب این درمان در کاهش نشانه های اختلال وسواس کندن مو است. فنون درمانی عمده که در رفتار درمانی مورد استفاده قرار می گیرد، عبارت اند از: خود بازنگری، پرداختن به فعالیت های لذت بخش، تنفس دیافراگمی، آرامش عضلانی پیش رونده، آموزش پاسخ متناقض، افزایش آگاهی، بازداری از پاسخ، کنترل محرک و ذهن آگاهی. معکوس سازی عادت و کنترل محرک، دو راهبرد رفتاری بسیار مهم در درمان اختلال وسواس کندن مو به شمار می روند.

معکوس سازی عادت 

معکوس سازی عادت، نخستین روش نظام دار برای درمان اختلال وسواس کندن مو و سایر اختلال های عادتی مانند تیک و جویدن ناخن بوده است. این روش که توسط آزرین و نان ، ابداع شده است، ترکیبی از فنون رفتاری و شناختی است . در تبیین منطق این رویکرد درمانی گفته می شود که بعضی عادت ها به این دلیل ادامه می یابند که بدون توجه و آگاهی انجام می شوند و در برخی موارد، عضلاتی که با عادت عصبی در ارتباط هستند، در مقایسه با گروه عضلانی مخالف، به دلیل فعالیت بیش از اندازه، قدرتمندتر می شوند. به نظر می رسد که این منطق در تبیین اختلال وسواسکندن مو مناسب باشد

آموزش معکوس سازی عادت، دو مؤلفه اصلی دارد: آموزش آگاهی و آموزش پاسخ رقیب یا جایگزین.

آموزش آگاهی: نخستین و مهم ترین مؤلفه در آموزش معکوس سازی عادت، ارتقای آگاهی از طریق خود بازنگریاست. افزایش آگاهی از یک رفتار خاص، مقدمه ای برای تغییر آن رفتار است و خود بازنگری به افزایش آگاهی بیمار منتهی می شود، زیرا خود بازنگری با خودآگاهی از رفتارهای آشکار و نهان در ارتباط است

بسیاری از بیماران مبتلا به اختلال وسواس کندن مو، از رفتار کندن موخودآگاه نیستند و این رفتار را بدون توجه و به طور غیر ارادی انجام می دهند. آموزش آگاهی به بیماران کمک می کند تا از رفتار کندن موخود آگاه شوند. در این آموزش، از بیماران خواسته می شود هرگاه به کندن مو اقدام می کنند، تاریخ، ساعت، مکان، احساسات و افکار خود را ثبت کنند. بائر، پیشنهاد می کند برای آموزش خودآگاهی به بیماران، از آنها بخواهید به سوالات زیر پاسخ دهند:

معمولا با کدام دست موهای خود را می کنید؟ 

معمولا در چه موقعیت هایی موهای خود را می کنید؟

وقتی شروع به کندن مو می کنید، بدن شما در چه موقعیتی قرار دارد؟ م

عمولا اول موهای سر خود را می کنید یا ابرو و مژه را؟ قبل از کندن مو چه احساسی دارید؟ 

پاسخ به این پرسش ها به بیمار کمک می کند تا از رفتار خود، آگاه شود زیرا باعث می شود بیمار به دقت مراقب اولین حرکت دست خود باشد. متوقف کردن عادت، درست در زمان شروع، از شانس موفقیت بیشتری برخوردار است. 

برای افزایش آگاهی بیمار می توان از تکنیک “وانمود سازی ” نیز استفاده کرد. در این روش، بیمار زنجیره ی رفتاری که منجر به رفتار کندن مو می شود را در جلسه درمان به نمایش می گذارد. از بیمار خواسته می شود تا در وضعیت های خاصی که معمولا رفتار کندن مو را انجام می دهد، قرار بگیرد. مانند نشستن پشت میز، تکیه دادن به آرنج دست یا تکیه دادن پیشانی به دست. سپس، بیمار باید وانمود کند که در این حالت بدنی، به کندن مو اقدام می کند. هدف از وانمود سازی، توجه بیمار نسبت به این موضوع است که کندن مو یک حلقه از زنجیره هایی است که قبل و بعد از کندن مو قرار دارند و درمان کندن مو منوط به شناسایی حلقه های این زنجیر و کنترل آن هاست.

یادگیری پاسخ رقیب: در جریان آموزش پاسخ رقيب، بيمار رفتاری ناهماهنگ با رفتار کندن مو را می آموزد و از آن برای جلوگیری از بروز رفتار کندن مو استفاده می کند. آموزش پاسخ رقیب در مرکز معکوس سازی عادت قرار دارد. پاسخ رقیب، رفتاری است که سه شاخصه دارد. اول این که انجام آن در بیشتر موقعیت ها برای بیمار راحت است. دوم این که از نظر جسمانی ، با عمل کندن مو ناسازگار است و سوم این که بیمار بدون آن که مورد توجه دیگران قرار بگیرد، می تواند آن را انجام دهد. از جمله رایج ترین پاسخ های رقیب برای رفتار کندن مو این است که از بیمار خواسته شود هر موقع که دستش به سمت موهایش متمایل شد یا زمانی که تكانه ی کندن را تجربه کرد، دستهایش را کنار بدنش پایین آورده و برای 1 دقیقه آرام آنها را در هم گره بزند. پاسخ رقیب نمونه دیگر برای کندن مو شامل دست به سینه شدن، قرار دادن دست ها در جیب و جمع کردن دست ها است. بیماران برای تنظیم زمان می توانند از ساعت استفاده کنند و دو تا سه دقیقه به انجام پاسخ رقيب ادامه دهند. اگر بیمار با پایان یافتن زمان همچنان تحت فشار تکانه کندن مو باشد، بهتر است دو تا سه دقیقه دیگر به انجام تمرین ادامه دهد

کنترل محرک 

از آنجایی که نشانه های کندن مو در بافت (محيط) روی می دهد و شکل گیری این رفتار مشکل آفرین به زمینه یا محیطی که در آن رخ می دهد، وابسته است، کنترل و یا تغییر آن، به کنترل محرک های محیطی که عادت در آن محیط کسب شده است، بستگی دارد. به عبارتی، با قرار دادن بیمار در موقعیتی متفاوت، یا با تغییر محیط به شیوه ای معنادار، کنترل مشکلات رفتاری آسان تر خواهد بود. در کنترل محرک، تلاش می شود تا مواجههی فرد با محرکهایی که باعث بروز رفتار کندن مو می شوند، کاهش یابد.

در اختلال وسواس کندن مو، دو مجموعه متفاوت از محرک ها، می توانند در بروز رفتار کندن مو مؤثر باشند، محرکهای درونی و محرکهای برونی، محرکهای درونی مواردی مانند میزان برانگیختگی، حس های فیزیولوژیکی و شناخت های منفی را شامل می شود. محرکهای برونی، نشانه های دیداری (مانند مشاهده ی موهای سفید یا موهایی که کوتاه تر از موهای دیگر هستند) ، نشانه های لمسی- حسی (مانند وضعیت اندامی یا چگونگی نشستن)، نشانه های موقعیتی مانند اتاق خواب، دستشویی و حمام)، نشانه های فعالیت (مانند زمان مطالعه با تماشای تلویزیون) و نشانه های افتراقی مانند زمانی که فرد مطالعه می کند و فقط در صورتی رفتار کندن مو را انجام می دهد که تنها باشد و کسی حضور نداشته باشد) را در برمی گیرد.

از آنجایی که رفتار هر فرد منحصر به فرد است و توسط مجموعه ای از نشانه های مختلف درونی و برونی کنترل می شود، شناسایی بر انگیزاننده های درونی و برونی مهم است و باید در سنجش، ارزیابی و کنترل رفتار کندن مو مدنظر قرار گیرد. 

با نگاهی دقیق به مطالعات انجام شده در زمینه ی اختلال وسواس کندن مو، به نظر می رسد آموزش معکوس سازی عادت و کنترل محرک ، احتمالا باید مرکز توجه هر مداخله، در زمینه ی اختلال وسواس کندن مو یا هر الگوی حرکتی عادتی باشد. پژوهش های بسیاری اثربخشی این رویکرد درمانی را نشان می دهند که در ادامه به چند نمونه از این پژوهش ها اشاره می شود. 

یافته های کنونی این بینش را فراهم می کنند که رفتار درمانی، درمان مناسبی برای اختلال وسواس کندن مو خواهد بود. اگر با آموزش هایی در مورد بازگشت نشانه ها، همراه شود. همچنین، بیمارانی که نشانه های اختلال را در دوره ی درمان به طور کامل متوقف می کنند، نسبت به بیمارانی که بعد از خاتمه درمان، هنوز رفتار کندن مو را، حتی به میزان بسیار کم ادامه می دهند، با احتمال بیشتری می توانند درمان را در درازمدت حفظ کنند

مؤلفه های درمانی موجود در درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، به بیماران مبتلا به اختلال وسواس کندن مو کمک می کند تا این تجربیات خصوصی آزاردهنده را بپذیرند و روی آموزش مهارت هایی در رابطه با توقف تدریجی کشمکش با تکانه کندن مو تمرکز می کند.


دیدگاه‌ها (1)

*
*

    Frankie Bridge مهمان بهمن 18, 1401 پاسخ

    Hi! Just wondering- what template did you use for your website? I want to use it on my blog at https://garminexpress.global